ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
سلام دوستان مهربانم حتما در نظر سنجی های حاشیه وبلاگ شرکت کنید ممنون
اگر نظری درباره ی نظر سنجی های حاشیه وب دارید دراین پست برایم ارسال کنید
اگر فکر می کنید گزینه ای اشتباه است یا گزینه ای کم گذاشتم باز هم برایم بگویید
__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
همین حالا رو به آسمان کن
و از آنکه تو را آفریده
و تو را نیرومندترین موجود هستی قرار داده
و تو را عاشقانه دوست دارد،
از بابت هر آنچه به تو داده
تشکر کن . . .
خدایا عاشقتم . . .
تــــــو
به جای هر کس که نماند
به جای هر کس که نگذاشت بمانم
دوستـــــ َم
داشته باش
دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش ، راه آسمان باز است … پر بکش !
او همیشه آغوشش باز است ،مگر نگفته تو را میخواند …
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست ؟!!!
-*/-*/*-//*--/*-*/-*/*/-*/-*/-*/-/-*/
ممنونم که به من سر زدی
سال خوبی داشته باشی
می گفت با غرور
این چشمها که ریخته در چشم های تو
گردنگاه را
این چشمها که سوخته در این شکیب تلخ
رنج سیاه را
این چشمها که روزنه آفتاب را
بگشوده در برابر شام سیاه تو
خون ثواب را
کرده روانه در رگ روح تباه تو
این چشمها که رنگ نهاده به قعر رنگ
این چشمها که شور نشانده به ژرف شوق
این چشمها که نغمه نهاده بنای چنگ
از برگ های سبز که در آبها دوند
از قطره های آب که از صخره ها چکند
از بوسه ها که در ته لب ها فرو روند
از رنگ
از سرود
از بود از نبود
از هر چه بود و هست
از هر چه هست و نیست
زیباترند ، نیست ؟
من در جواب او
بستم به پای خسته ی لب ، دست خنده را
برداشتم نگاه ز چشم پر آتشش
گفتم
دریغ و درد
کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد
کوبم به روی بی بی چشم سیاه تو
تک خال شعر مرا
گویم ‚ کدام یک ؟
این چشمهای تو
این شعرهای من...
بوی نو شدن می آید ...
ولی
تو
همیشه
رفیق کهنه من بمان ...
گاهی بایدکسی راکه بارهااورابخشیدی ونفهمید,
نبخشی,تااین باردر ارزوی بخشش تو بماند!!!
گاهی نبایدصبرکرد
بایدرهاکردورفت تابدانند
درست است تا حالامانده ای امارفتن رابلدی!
گاهی برسرکارهایی که برای دیگران انجام میدهی باید منت بگذاری
تا انراکم اهمیت ندانند
گاهی بایدبدبود برای کسی که قدرخوب بودنت رانمیداند!
گاهی بایدبه ادم ها ازدست دادن رامتذکرشد......
ادم هاهرقدرهم خوب باشند
دربرابرنامهربانی تاابدصبرنمی کنند....
بالاخره یک جادر را بازمیکنندو برای همیشه میروند
برای همهی بیماران از خدای مهربون بهبودی طلب میکنم
وبلاگ وزین و مهربانی دارید.. تبریک دوست من
و سپاس از دعوتت به مهر.. پاینده باشی
مرسی عسیسم!!!
توهم همیشه بیاپیش ما!!!
یه دخترخاله دارم هم اسمیه توست!!
سال دوم تجربیست
شرمنده مهشیدجون ازخودت برام میگی؟؟؟؟؟؟البته اگه دوس داری
سلام مهشید جان ممنونم از حضورت عزیز
بازم بیا منتظرم
هردو!!من ودخترم خیلی باهم خوبیم همیشه باهم نظرمیدیم گلم
نقص وبیماربودن جنین
بمیرم الهی...
گاهی وقتا آدم بادیدن خیلی چیزا خیلی حرفا برای گفتن داره،فقط، فقط حیف که براشون واژه ای پیدا نمیکنه که به زبون بیاره...
این عکس هم دقیقاً همینجوریه.
تو آن بی مایه ی خودبین مغروری
که دیریست از وجدان خود دوری
تو را تیر و تفنگت پهلوان کرده است ، باور کن
و گرنه نیست در بازوی تو زوری
من سپیدم ، من سپیدم
تو به صد حیله و رنگ آمدی
من سر جنگ ندارم
چرا از سر جنگ آمدی ؟
من به تنگ آمدم از این همه بی مهری و فریاد زدن
تو که شمشیر کشیدی ز چه این گونه به تنگ آمدی ؟
زمین خوردم در خیابان
تو به من خندیدی...
و من تمام حواسم به مردم شهر بود
تا عاشق خنده هایت نشوند...!
چقد این عکس حرف واسه گفتن داره...
دلم از دنیام گرفت واقعا..!
دوستان! معامله فسخ شد. در قبال دنیا... یک تار مویتان را میخواستند... ندادم[گل]
بوی نو شدن می آید...
ولی
تو
همیشه
رفیق کهنه من
بمان...
جهنـــــــم کجــــاست بــــانــــــو ؟
دنیایت آن لحظه جهنم است که در آغوش کسی هستی
که به او حســــــــــی نداری
یا دنیایت آن لحظه جهنــــم است که در حسرت آغوش کسی به سر می بری .
یا نـــــه !
دنیایت آن لحظه جهنــــــم است که در آغوش عشقت هستی
اما می دانی عشـــــــــق او نیستی
حــــــواست کجاست بــــانو ؟
این روزها عشقــــــی وجــــــــود ندارد .....
بـــانــو نکند دلت را خوش کنی به عشق کسی که از عشق فقط ... میفهمد ...
عشق نیست بانــــــو ...
ساقه خشک هــــوس است که میپیچد دور تنت ...
نفس نکش بانــــــــــــو!!
دل نسپر به صدای نفس هـــــــــــایش
که روزی چشمـــــــــــــــــانت خیس میشود
دل نسپر به خنـــــــــــــــــــده هایش
بــــــانــــــــو فکر کن ...
به سنگ بودنش .... به بی محلــــــــی هایش...
آن وقت می بینی،
بیشترازآنچه لیــــــاقتش راداشت،در دلت جـــا گرفته
ممنون که بهم سر زدی عزیزم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/125.png)